محمدمحمد، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره
امیرامیر، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

محمد و امیر عزیز دل

استخر

اواخر روزها زمستان بود بابای محمد تصمیم گرفت که محمد ببره استخر شرکت درست بهمن ماه اون روز محمد دو ساعت تمام با باباش رفته بود برای خرید یک مایو برای خودش شایان ذکر که شب هم مهمون داشتیم دوستای بابای محمد ولی با این حال پدر و پسر رفتن با پسر عمه محمد و شوهر عمه محمد کلی به اونها خوش گذشت محمد قبل از رفتن گفت که از من عکس می گیرین مایومو تن کنم بابا هم قبول کرد این هم چند تا عکس جالب از این مایو قشنگ محمد آقا برای شام هم که مهمون داشتیم سه تا دختر بودن به نامهای فاطمه زینب که خواهر بودن رها هم دختر عمو محسن این هم عکس دوستای محمد ...
26 فروردين 1392

ماهی شب عید

بابا جونی رفته بود ماموریت توی ماه بهمن چون مامان هم از ماهی سفید خوشش می اید برای همین از شمال ماهی تازه کلی خوراکی جور وا جور خرید این هم محمد آقا در حال ماهی پاک کردن و کمک مامانش همرا با دستکش که مثل مامانش باشه این هم یک جورشه     به قول خودش دارم تکه تیکه می کنم   ...
26 فروردين 1392

بدون عنوان

محمد جون مامان بعد از یک مدت کوتاه دوباره امدم با کلی خبر جالب شما حدود سه هفته هست که صاحب دو تا فنج زیبا شدید و کلی با اینها بازی می کنید عزیز مامان اگه می دانستم زودتر می رفتم برات می گرفتم تازه بابای شما توی این ماه رفت شمال ماموریت و برای شما سه تا ماهی گرفت شما خیلی اهل ماهی هستید ماهی خیلی دوست داری و کلا توی این ماه خیلی فعال بودیم برای شما خرید عید هم برای شما انجام دادید که امیدوارم یک روز برید خرید عروسی عزیز مامان   ...
27 بهمن 1391
1