محمدمحمد، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره
امیرامیر، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

محمد و امیر عزیز دل

شیرینی پزون

توی هفته آخر اسفند ٩٢ هستیم کلی کارهای عقب افتاده قابل توجه که امسال ما حدود یک ماهی کشید خانه تکانی کارهامون که تمام شد محمد من هم امر کردن که مامان برامون شیرینی بپز من هم چون بچه خوبی بود گوش کردم پختم   ولی چشمتون روز بد نبینه کارمون که تمام شد آقا امد روی کابینت جعبه شیرینی ریخت اولش کلی ناراحت شدم چون شیرینی به شکل گل بود بیشتر گلها شکست من هم با خودم گفتم که عیبی نداره بچه ست دیگه ولی به اون این نگفتم به محمد تذکر خیلی جدی که دیگه روی کابیت نباید بشینه البته این حرف تا یک مدت کوتاهی بود جای همه شما خالی هم شیرینی گل مینا درست کردم که محمد دوست داره هم شیرینی نارگیلی که خودم دوست دارم البته عکس نگرفتم به براتون بذارم...
27 اسفند 1392

تولد محمد

جمعه ٢٣ اسفند تولد محمد جون مامان بود که ایشان بردیم سرزمین عجایب اینقدر بهش خوش گذشت که اگه جشن توی خونه می گرفتم به این اندازه خوش نمی گذشت با این حال جای تمامی دوستان محمد خالی بود مخصوصا عمه و پسر عمه محمد پسرم صدو بیست ساله بشی تو خیلی خوبی و خوش زبان شدی از ته دلم دوست دارم ...
27 اسفند 1392

روز شمار من و داداشها

سلام به دوستان وبلاگ محمد عزیز دل من توی این چند وقت سرگرم بچه ها بودم کلی گرفتار البته با کوله باری از تجربه که باید با بچه ها مثل خودشون رفتار کنیم قابل توجه که با کمک بابای بچه ها یک روانشناس عالی به قول معروف القصه این فرشته های کوچولو که اینقد پاک و ناز من دوتا شو دارم که باید به خوبی از اینها مراقبت کنم محمد و امیر این روزها کلی با هم بازی می کنن با هم خوشاند و موقعی هست که محمد به قول خودمون بچگی می کنه با اون مثل عروسک می خواهد که بغل کنه توی خونه راه ببره از محمد بگم که خیلی خوشحاله که خدا به اون داداش داه همه اش می گه از وقتی نی نی به دنیا امده اینگار من دارم بزرگ می شم تا به شما کمک کنم این محمد جونی هم عشق منه ولی شایا...
27 اسفند 1392
1