فوت برادر
نمی دانم چه طوری شروع کنم فقط خیلی دلتنگم چقدر زود برادر عزیزم از دست دادم روز دوشنبه بود 23 تیر ماه بود که از خونه مادرم زنگ زدن گفتن که محمد جواد سکته قلبی کرده رفته بیمارستان عجب روزی بود عزیزم روز چهارشنبه شب قدر به خاک سپرده شده ولی بد تر از اون این بود که روز سه شنبه هم مادرم توی کما رفت بردمش ICU عجب روزی بود امیدوارم که نصیب هیچ کس نشه
اینقدر می خوام بگم خدایا خدایا خدایا خدایا که خدا جواب بده جواد عزیزم یکبار دیگه ببینم
جواد جان داشتیم تدارک مراسم عروسی تو میدیدیم روز عید برات عید گرفتیم اگه جوانی توی فامیل می خواهد عروسی برگزار کنه عقب نیافته
جواد جان برادرم عزیزم دلتنگ خیلی خیلی ای وای
روحت شاد و یادت در دلها جاودان
دایی جواد امیر بغل گرفته زمانی که آمد دیدن خواهر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی