محمدمحمد، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره
امیرامیر، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

محمد و امیر عزیز دل

شعر خورشید خانم

1391/11/1 14:11
نویسنده : مامان محمد
607 بازدید
اشتراک گذاری

خورشید خانم

 

از پشت کوه دوباره

خورشید خانوم در اومد

 

با کفشای طلا و

پیرهنی از زر اومد

 

آهسته تو آسمون

چرخی زد و هی خندید

 

ستاره ها رو آروم

از توی آسمون چید

 

با دستای قشنگش

ابرا رو جابه جا کرد

 

از اون بالا با شادی

به آدما نیگا کرد

 

دامنشو تکون داد

رو خونه ها نور پاشید

 

آدمها خوشحال شدن

خورشید بااونها خندید...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ساینا
1 بهمن 91 17:02
ممنون مامان محمد شعراتون عالی بودن من واسه ساینا خوندم اونم خیلی دوست داشت
saba
3 بهمن 91 15:30
سلام.وبلاگ واقعا زیبایی دارید
من وارد کننده برچسب های دیواری(دکوراسیون منزل) هستم لطفا به وبلاگ من سر بزنید ونظر خود را بگویید واگر مایل بودید تبادل لینک کنیم
با تشکر http://dewall.blogfa.com/




بله حتما به وب شما می ایم مرسی که نظر خودتون دادید
مامان نیکا
4 بهمن 91 14:03
راستی محمدجان
ما وبلاگت رو لینک کردیم
شماهم اگه دوست داشتید ما رو لینک کنید.


باشه مامان نیکا ما خیلی وقته شما رو لینک کردیم