محمدمحمد، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره
امیرامیر، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه سن داره

محمد و امیر عزیز دل

خاطرات مامان محمد

1392/8/29 15:10
نویسنده : مامان محمد
624 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها که ایام محرم من خیلی دلم گرفته ،زمان زایمان من هم نزیک شده کلی دل شوره توی دلم با اینکه دومین زایمان ولی باز هم دلشوره دارم شبها خوابم نمی بره کلی فکر رو خیال توی سرم من می گذره

محمد جونی این چند وقت خیلی علاقه شدیدی به قصه و کتابهای خودش پیدا کرده من هم سعی می کنم که حتما براش کم نذارم براش کتاب بخوانم تازه یک چند تا کتا ب هم خودش توانسته حفظ کنه به خاطر اینکه ما دوتا بیشتر وقت مان رو توی خونه می گذرانیم

ولی در کل روزهای سختی رو پیش رو می گذارم

یک توصیه به تمام مادرهای که سن آنها زیر سی سال دارن و می خوان برای بچه اقدام کنن هر چه زودتر اقدام کنن چون یک تجربه زیر سی سال زایمان و دوران باردای خیلی بهتر و راحت (حتی برای بچه دوم)الان من که سی و یک سالمه خیلی برام سخت می گذره تا زمانی که محمد رو باردار بودم

دلم می خواد دوباره براتون تکرار کنم که دوران سختی رو می گذرانم و از خداوند صبر می خوامگریه

 

این روزها که روزهای آخر بارداری من محمد هم یک مقدار حوصله اش سر رفته قهر من نمی توانم زیاد از خونه بیام بیرون البته باز با این حالم اون می برم پارک به قول خودش بریم میوه بخوریم لذت ببریم الهی قربون این شیرین زبانی شما بشمقلبقلبقلب

هر دفعه که میرم دکتر به من میگی پس نی نی کجاس سوالمن هم با یک کادو به اون و گفتن اینکه این رو خانم دکتر داده البته ایشان هم قبول می کننچشمک

این چند روزه که تاسوا و عاشورا بود محمد کلی با پدرش خوش گذراند و با هم به سینه زنی توی مسجد رفتن کلی به دوتای اونها خوش گذشت حتی یک شب حدود ساعت 2 صبح امدن من کلی نگران شدم این هم از معایب این هیئتها ناراحت

البته باز هم منتظر خاطرات من و محمد جون باشید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

حسام و سهند
25 آبان 92 23:59
سلام عزیزم ایشالله که راحت نی نی جونتو دنیا میاری یه ماچ گنده هم واسه محمد کتاب دوست متشکرم که به ما سر زدین و از همدردی شما ممنون
مهشید
3 آذر 92 9:43
سلام سلاموبلاگت خیلی خوشگل شدهتموم میشه خاله برام دعا کن خاله البته این سلیقه محمد و انتخاب اون باید به ایشان آفرین گفت